از بین این طرح ها قرار بوده که 5 طرح تا پایان امسال به بهره برداری برسد. این 5 طرح شامل بافق در نزدیکی یزد، شادگان در نزدیکی اهواز، سپید دشت در چهارمحال و بختیاری، قائنات در خراسان جنوبی و میانه در آذربایجان غربی است. اما از برنامه مصوب عقب هستند و درصد تحقق عملکرد آنها بسیار کمتر از برنامه مصوب است.
در سال جاری و تا پایان مهرماه سال 90 بابت این 7 طرح فولادی در استان ها 300 میلیارد تومان بودجه تخصیص یافته است اما پیشرفت فیزیکی این طرح ها فاصله زیادی با برنامه مصوب آنها دارد و با وجود صرف 300میلیارد تومان هزینه برای این 7 طرح فولادی در سال جاری، پیشرفت فیزیکی آنها در این هفت ماه اول سال 90 حدود 2 تا 4.6 درصد و درصد تحقق آنها نسبت به برنامه مصوب این دوره هفت ماهه، حدود 9 تا 20 درصد بوده است و بین 80 تا 90 درصد از برنامه سال جاری عقب هستند.
کارشناسان معتقدند که مهمترین دلایل عقب ماندگی این طرح های فولادی، مسائل مدیریتی و ضعف مدیران اصلی این طرح هاست، زیرا شرکت ملی فولاد ایران به عنوان مجری طرح ها، باید دارای توان تخصصی قوی و مسلط به انجام طرح ها باشد.
آقای "الف" مدیر عامل شرکت اصلی باجناق آقای "ج" معاون مربوطه در وزارتخانه است و با وجود 33 سال سابقه کار و با وجود آن که طی ماه جاری اعلام شد که حکم بازنشستگی وی آماده است اما معاون مربوطه یعنی باجناق ایشان با این حکم بازنشستگی مخالفت کرده است تا وی همچنان به کار خود ادامه دهد.
کارشناسان دلیل دوم عقب ماندگی این طرح های فولادی را، ضعف مدیر اصلی این طرح ها یعنی آقای "ر" ارزیابی می کنند ؛زیرا به عنوان معاونت برنامه ریزی و توسعه شرکت، سابقه مدیریتی مناسب و متناسب را نداشته و قبل از پست معاونت این شرکت، سابقه مدیریتی نداشته و در رابطه با سمت و مدیریت مجموعه ای که باید طبق وظیفه عمل می کرده، آگاهی کافی نداشته و ضعف مدیریتی وی یکی از مهمترین دلایل این عقب ماندگی هاست.
در نتیجه، مدیران اصلی این بخش قابلیت اجرای طرح ها شامل پیگیری و دریافت منابع مالی و بررسی های فنی را ندارند.مدیری که برای طرح ها انتخاب شده، به عنوان مدیر طرح های توسعه فولاد، سابقه فعالیت در این شرکت را ندارد و کارایی وی پایین است.
این مدیران، گزارشی در مورد طرح ها، موانع و تنگناها و میزان رشد و تحقق برنامه ها و.... ارائه نداده اند. آشفتگی و بی برنامه گی در حوزه برنامه ریزی و توسعه وجود دارد و شایعات حکایت از آن دارد که این مدیران از آشنایان آقایان "ج"و "س" دو مدیر شناخته شده معدنی و فولادی کشور و از منصوبین مورد حمایت آنها هستند.
شرکت ملی فولاد ایران به عنوان برنامه ریز اصلی و استراتژیست طرح های فولادی ایران مطرح است و وظیفه دارد که برای توسعه فولاد کشور، انجام مطالعات جامع، اجرای طرح های توسعه دولتی، نظارت بر واحدهای بهره بردار و... برنامه ریزی و مدیریت کند.
در حال حاضر مهمترین برنامه شرکت ملی فولاد ایران، اجرای طرح های توسعه فولاد و هشت طرح استانی است که مطالعات آنها در سال 1385 به اتمام رسیده و اجرای طرح ها از سال 1386 آغاز شده است .
این هشت طرح فولاد استانی با هدف تامین فولاد مورد نیاز کشور و نیز توسعه مناطق محروم، چهارمین سال اجرای خود را میگذراند.
این طرحها هر کدام با ظرفیت تولید ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تن فولاد در نیریز، قائنات، بافق، بافت، میانه، سپیددشت، سبزوار و شادگان واقع شدهاند.
براساس قراردادهای منعقده اولیه قرار بود تا پایان سال 89 کلیه طرح ها به بهره برداری برسند اما به دلیل مشکلات بعدی، یک سال قراردادها تمدید شد و مقرر شد تا پایان سال 1390 به بهر ه برداری برسند.
مدیران عامل و تیم اجرایی قبلی این شرکت، همه از خبرگان فولاد کشور بوده اند ولی با انتصاب آقای "ج" به عنوان معاون وزیر، وی باجناق خود را که هیچ تجربه ای در شرکت های فولادی ندارد و همه سابقه کار ایشان در امور اداری و ستادی بوده را به عنوان مدیرعامل شرکت منصوب نمود و در تکمیل این روند، معاونت اصلی شرکت در اجرای طرح ها، یعنی معاون برنامه ریزی و توسعه را با سفارش دو مدیر بیرون از شرکت انتخاب کرد. در حالی که معاون برنامه ریزی و توسعه باید از مدیران و کارشناسان خبره صنعت و اجرای طرح ها باشد.
به عبارت دیگر، با نظر آقایان "ج" و "س" یک نفر را برای مسوولیت اصلی 7 طرح فولادی انتخاب کردند.
نکته جالب این است که دو نفر مدیر مرتبط با طرح های فولادی، به دلیل عدم تخصص در اجرای طرح ها طی سال جاری تنها برای ابقای خود به رایزنی با مسوولین وزارتخانه،پرداختند و عملا عمده وقت خود را در وزارتخانه و به امور دیگر سپری می نمایند و به همین دلیل طرح های توسعه شرکت ملی فولاد ایران در بلاتکلیفی و عقب ماندگی به سر می برد.
مدیران و کارشناسان مستقر در 7 طرح فولادی هر روز نگران تامین مالی و امور طرح ها هستند مضافا این که تجهیزات زیادی بر اساس سفارشات مدیران قبلی در سال قبل وارد گمرکات کشور شده و بیش از 6 ماه است که بلاتکلیف مانده اند که منتظر تایید یا رد شدن از سوی این مدیران هستند، در حال حاضر با توجه به وضعیت فعلی طرح ها، مدیران و کارشناسان ومجریان و مشاورین طرح ها همه در بلاتکلیفی به سر برده و تنها پیگیر مانده مطالبات قبلی خود از طرح ها هستند و با این روند نه تنها طرح هایی که باید در سال جاری به بهره برداری برسند به بهره برداری نمی رسند بلکه پیش بینی می شود که در 5 سال آینده نیز این کارخانجات به بهره برداری نرسند.